نادان را نبینى جز که کارى را از اندازه فراتر کشاند ، و یا بدانجا که باید نرساند . [نهج البلاغه]
آموزش فیزیک

آشنایی با انواع روش های تدریس:

 1 - مقدمه

با نگاهی اجمالی به نحوه یاددهی – یادگیری در مدارس در می یابیم که گفتن، شنیدن و حفظ کردن، ارکان فعالیت های یاددهی – یادگیری را تشکیل می دهد. این مؤلفه ها با نام های مختلف از سوی صاحب نظران تعبیر شده است. رویکرد نتیجه محوری،پاسخ محور، معلم محور، غیر فعال و ... . در رویکرد حافظه محور، مطالب یک طرفه از سوی معلم به دانش آموزان ارائه می شود، غافل از این که این شیوه، خود، مانع یادگیری و خلاقیت است. همان طور که پیاژه گفته است، آموزش مانع خلاقیت است. باکمی تأمل در می یابیم که یادگیری به شیوه یاد شده، خلاف فطرت دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری است، چرا که دانش آموزان دوست دارند علاوه بر شنیدن، مشاهده ، لمس، سوال و جستجو کنند و تفکر، کاوشگری، آزمایش و پژوهش داشته باشند و به نوعی تفسیر و قضاوت کنند.

عنصر اصلی برای تحقق فرایند یاددهی – یادگیری با رویکرد پژوهش محوری، معلم است . تبدیل روشهای تدریس نتیجه محور به فرایند محور، مساله محور، پژوهش محور، پاسخ محور به سوال محور و استفاده از روشهای نوین تدریس، مانند تدریس به روش مشارکتی، بارش مغزی و بدیعه پردازی سرآغاز موفقیت در این مسیر است. تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد تغییر در محتوای کتابهای درسی و آموزش نحوه تدریس با رویکرد فعال به طور نسبی موفق بوده است. آنچه مسلم است در کوتاه مدت، امکان زمینه سازی در همه امور برای تحقق پژوهش محوری میسر نیست. لذا بیشترین سرمایه گذاری باید در خصوص معلم باشد.

2 - اهمیت شناخت روشهای تدریس

معلم باید انواع روشهای تدریس را به خوبی بشناسد . در زمانها و مکانهای مختلف از آنها به طور جداگانه یا ترکیبی استفاده نماید ، که بدون شک توفیق در این امر مستلزم تجربه و کارورزی آگاهانه می باشد که در این کار می توان از نظرات متخصصین تدریس ، تجربه ی همکاران استفاده لازم را کسب نمود . امروز هدف نهائی آموزش و پرورش یادگیری دانش آموزان است و یادگیری فعالیتی است که خود دانش آموزان انجام می دهند و معلم راهنمایی آنها باشد .

آنچه که دانش آموزان ضرورتاَ باید انجام دهند این است که بداند چه چیزی را باید یاد بگیرند و اینکار را با آگاهی ومیل و با استفاده از انواع منبع و یا منابع آموزشی انجام خواهد داد .[1]

یادگیری و تدریس دو فرآیند جدا از هم می باشند . یادگیری در همه جا و همیشه و حتی بدون تدریس صورت خواهد گرفت و از طرف دگر هر تدریس نیز منجر به یادگیری نخوا هد شد یعنی شکست دانش آموزان به این معنی نیست که تدریس انجام نشده است.

3 - انواع روشهای تدریس

3 -1 - روش کلامی (زبانی)
در این روش معلم به اصطلاح متکلم وحده است. همه چیز را بیان می کند، قواعد را بررسی می کند، نتیجه گیری می کند و طراح مساله است. خلاصه معلم همه کاره و دانش آموز هیچ کاره است. معلم مساله گو و شاگرد مساله حل کن، معلم متکلم و شاگرد مستمع است. این نکته جالب است که طرفداران این روش دو گروه مخالفند، عده ای موافق روش زبان ماشینی و عده ای موافق روش زبانی استدلالی هستند.[2]
3-1-1- روش تدریس زبانی ماشینی (قاعده گویی)
این گروه اعتقاد دارند که دانستن قواعد و فنون محاسبه برای دانش آموزان کافی است. اگر دانش آموز ادامه تحصیل دهد آنگاه برایش استدلال خواهد شد و مطالب را خواهد فهمید و در صورتی که ادامه ندهد این محاسبات هست که به دردش می خورد و چه کار دارد که چرا فلان مطلب چنین است و چنان نیست. حسن این روش در آن است که تدریس به سرعت انجام می شود ولی معایب آن عبارتند از:
1- دانش آموز قواعدی را بدون آنکه آنها را درک کرده و منطقی بودن آنها را پذیرفته باشد، آنها را حفظ می کند و به همین سرعت هم فراموش می کند.
2- نسبت به مطالبی که می خواند احساس بیگانگی می کند و نسبت به آنچه یاد گرفته است علاقه ای نشان نمی دهد.
3- این آموزش پاسخگوی نیازهای طبیعی دانش آموز به کنجکاوی و حقیقت جویی نمی باشد.
3-1-2- روش تدریس زبانی استدلالی
طرفداران این شیوه برخلاف گروه قبل تدریس را توام با استدلال قبول دارند. آنها معتقدند که یادگیری با منطق آمیخته است. پس باید با استدلال و برهان به امر تدریس همت گماشت. ابتدا باید تعریف و اصول گفته شود و به دنبال آن می توان نتیجه گیری ها را با استفاده از قوانین منطق آغاز نمود. حسن این روش آن است که با طبیعت یادگیری سازگاری دارد ولی معایب آن عبارتند از:
1- از روش استدلالی در هر سنی نمی توان استفاده نمود.
2- قدرت ابتکار رشد نمی کند و دانش آموز جستجوگر نخواهد شد.
3-2- روش اکتشافی
یادگیری اکتشافی فرایندی است که دانش آموز به طور مستقل و با راهنمایی معلم یا بدون آن، اصل یا قانونی را کشف نموده و مساله ای را حل می کند. ویژگی عمده روش اکتشافی، درجه و میزان راهنمایی شدن شاگرد (به وسیله معلم) برای اکتشاف است که این ویژگی به عواملی مانند استعداد دانش، مهارت شاگرد و درجه دشواری خود مساله بستگی دارد و می تواند در چهار محدوده قرار گیرد.
1- معلم می تواند اصول و راه حل مساله را برای شاگرد توضیح دهد، اما پاسخ مساله را نگوید (در اینجا معلم از روش توضیحی بهره می گیرد)؛ این نوع راهنمایی برای دانش آموزان ضعیف ضرورت می یابد.
2- معلم می تواند فقط اصولی را که برای کشف آن به کار می رود به شاگرد توضیح دهد، اما راه حل و جواب مساله را در اختیار او قرار ندهد.
3- معلم می تواند اصول را ارائه ندهد؛ اما راه حل را بگوید.
4- معلم می تواند اصول و راه حل را به شاگرد نگوید؛ که آن را یادگیری راهنمایی نشده می نامیم.
3-2-1- تکنیک های تدریس به روش مکاشفه ای
1- معلم، سئوالی را برای بررسی کردن به دانش آموزان ارائه می نماید. معلم باید اطمینان حاصل کند که دانش آموزان مساله را فهیمده اند و بدانند که دنبال چه چیزی می گردند و چگونه باید این راه را ادامه دهند و چگونه مسیر درست را انتخاب نمایند.[1]
2- معلم فکر کردن را در دانش آموزان با گفتگو و پرسش برانیگزاند و از آنها بخواهد با ارائه مثال ها و نامثال ها، مساله را دنبال کنند.
3- معلم فعالیت هایی طرح ریزی نماید که الگوهای جدید را ایجاد نماید.
4- معلم از مدل های مختلف آموزشی و ابزار کمک آموزشی باری تدریس بهره برد.
5- در ارزشیابی نیز از مسایل استفاده نماید که توانایی آنها را در کشف مقاصد جدید بسنجد.
6- از نتیجه گیری سریع براساس یک یا دو نمونه به عنوان شاهد خوددداری کنید.
اکتشاف یک مطلب در کلاس درس باید روال منطقی داشته باشد و تا حدودی نمایانگر یک مکاشفه واقعی با محیطی منطقی باشد.
7- دانش آموزان را به طور مرتب در جریان پیشرفت هایشان قرار دهید.
3-2-2- معایب روش اکتشافی
1- قدرت استدلال و ارتباط بین مفاهیم کم می شود.
2- این روش بسیار وقت گیر است.
4- طرفداران این روش اهمیت فوق العاده ای به احساس و ادراک می دهند اما باید توجه داشت که بعضی از مفاهیم ریاضی (مانند اعداد منفی) را نمی توان از راه حواس درک نمود.
5- اگر هر تصوری را به کمک شکل و به طور یکنواخت به دانش آموزان عرضه کنیم، بیم آن می رود که ذهن آنها، به جای رابطه مورد نظر، توجه شان به شکل یا تصویر جلب شود و به کلی از حقیقی که در نظر داریم بی اطلاع بماند.
3-3- روش مفهومی
در این روش بیشتر تاکید بر مفاهیم است و تکیه کمتری بر مهارت ها می شود. ما معتقدیم که تکیه بیش از حد بر یکی، ما را از دیگری دور می سازد لذا یاید به طور متعادل بین مفاهیم و استفاده از روش ها تاکید نمود. ذکر این نکته ضروری است که تا هنگامی که مفاهیم در ذهن دانش آموزان شکل نگرفته است، نباید به سراغ تکنیک ها و مهارت ها رفت. تفاوت روش مفهومی با روش الگوریتمی نیز از همین جا ناشی می شود که در روش مفهومی تکیه بر مفاهیم است و در روش الگوریتمی تکیه بر مهارت ها و تکنیک هاست.[3]
3-4- روش فعال
در این روش، هدف این است که دانش آموزان در فرایند آموزش و پرجنب و جوش باشند. البته، هیچ روشی به طور محض غیرفعال نیست. برای مثال، در روش سخنرانی، معلم فعال و دانش آموزان ظاهراً غیرفعالند اما در حقیقت، به طور ذهنی فعالند؛ زیرا به سخنان معلم گوش می کنند و درباره مطالب آن می اندیشند و یادداشت برمی دارند.
برخلاف روش های منفعل که « معلم محور» است روش فعالی « دانش آموز محور» است. دانش آموز درامر یادگیری شرکت فعال دارد، با مسایل مواجه می شود، راجع به حل آنها فکر می کند و با راهنمایی معلم به حل آنها می پردازد. در اثر کارهای آموزشی خودش، به مفاهیم پی می برد. در این صورت است که دانش آموز به حل مساله ها علاقه مند می گردد. موفقیت این روش، به مهارت معلم و تسلط او به درس همبستگی دارد.
در آموزش به روش فعال هر دانش آموز مطالب را به سرعت خود یاد می گیرد و فرصت دارد که به مطالب فکر کند. دانش آموز از طریق حل مساله، طی فرایندی به تدریج به مفاهیم پی می برد و به جای آنکه شاهد راه رفتن معلم باشد خود قدم به قدم راه رفتن را تمرین می کند و می آموزد. با پی بردن به توانایی های خود، در او حس اعتماد به نفس تقویت می شود چون در به دست آوردن نتیجه ها و کشف قواعد سهیم است و نسبت به مطالب احساس علاقه و مالکیت می کند و میل به دانش افزایی در او باور می شود، در جریان کار فعال، دانش آموز رشد می کند و تفکر منطقی را تقویت می کند. در این روش وظایف معلم عبارتست از توجه به کار یکایک دانش آموزان و دادن راهنمایی در موارد لازم، علاقه مند کردن آنها به کار و فعالیت درسی، شناخت دانش آموزان و پی بردن به توانایی آنها و از همه مهمتر قدم به قدم پیش بردن دانش آموز برای یادگیری یک مطلب درسی جدید طی مراحل مختلف آن. وظیفه دانش آموز هم فهالیت و کارآموزی و کاوشگری در حد توانایی خود می باشد.[6]
3-4-1- سه اصل آموزش به روش فعال
معلم باید بداند که روند یادگیری چگونه جریان دارد و راه های ثمربخش را انتخاب کند. سه اصل برای تدریس ثمربخش وجود دارد که عبارتند از:
1- اصل یادگیری فعال (کشف موضوع توسط خود دانش آموز ضمن انجام فعالیت های مناسب): البته آنچه در کلاس مورد توجه ملعم است اهمیت دارد، ولی هزار بار مهم تر از آن، چیزی است که مورد توجه دانش آموز است. اندیشه ها باید از ذهن خود دانش آموز بیرون بیاید.
اگر دانش آموز در تنظیم صورت مساله هایی که باید حل کند، شرکت داشته باشد، خیلی فعالتر خواهد کوشید. معلم باید شرایطی را فراهم آورد که دانش آموز بتواند مساله های خودش را طرح کند چون باعث خواهد شد که نیروی خلاقیت او شکوفا شود.
2- اصل بهترین انگیزه: معلم باید خودش را واسطه ای بداند که می خواهد مقداری از اطلاعاتی را که می داند، در اختیار دانش آموزان قرار دهد. دانش آموزی که از یادگرفتن سرباز می زند، ممکن است حق داشته باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که شاگرد ما، تنبل یا کم هوش باشد. بلکه خیلی ساده، ممکن است به چیز دیگری علاقه مند باشد. آخر، دنیای ما پر از چیزهای جالب است. وظیفه ما، به عنوان یک معلم و به عنوان کسی که می خواهد آگاهی دیگران را بالا ببرد، این است که دانش آموز را به یادگیری علاقه مند کنیم. بنابراین، معلم باید تمامی توجه خود را در انتخاب مساله و تنظیم آن به کار برد و آن را به بهترین صورت ممکن، به دانش آموزان عرصه کند. مساله باید نه تنها از موضع معلم، بلکه از موضع شاگرد هم، جالب باشد.
3- اصل تسلسل مرحله ها: عیب اصلی کتاب های درسی دراین است که تقریباً همه مسال های موجود در آنها، از صورت های متعارف و عادی انتخاب شده است. منظور از مساله های عادی، مساله هایی هستند که میدان کاربرد کمتری دارند و تنها به روشن کردن یک قانون خدمت می کنند و تمرین های مناسب برای یک قانون هستند. البته این مثال ها هم مفید و هم لازم هستند ولی دو مرحله مهم آموزش در آنها وجود ندارد: مرحله بررسی و پژوهش و مرحله فراگیری. هدف این دو مرحله این است که مساله مورد بررسی را با شرایط موجود و با آگاهی هایی که قبلا به دست آورده ایم، مربوط می کند. مساله های عادی، این دو منظور را برنمی آورند، زیرا از قبل معلوم است که برای روشن شدن قانون معینی طرح شده اند و اهمیت آنها، تنها در خدمت کردن به همین قانون است. البته، گاهی در این مساله ها، به قانون یا قانون های دیگری هم توجه می شود که در این صورت، مساله های مفیدتری به حساب می آیند. حقیقت این است که باید در کنار مساله های عادی، دست کم گاه به گاه، مساله های عمیق تری هم به دانش آموزان داده شود، مساله هایی که زمینه غنی تری داشته باشد امکان ورود دانش آموزان به کارهای جدی تر علمی را فراهم آورد. وقتی می خواهید چنین مساله هایی را در کلاس مورد بحث قرار دهید از همان ابتدا، یک بررسی و پژوهش مقدماتی به دانش آموزان پیشنهاد کنید. این کار اشتهای آنها را در حل مساله و رسیدن به جواب تحریک می کند. این مطلب را هم فراموش نکنید که مقداری از وقت کلاس را، برای بحث درباره نتیجه ای که به دست آمده است باقی بگذارید. یادگیری توسط سه فاز صورت می پذیرد: فاز اول: دانش آموز حدس و گمان می زند. فاز دوم: آن را به صورت کلمات در می آورد. فاز سوم: برای تثبیت یادگیری تمرین و ممارست انجام دهد.[4]
3-4-2- محاسن روش فعال
1- دانش آموز مفاهیم را درک می کند.
2- خود را در به دست آوردن نتیجه ها سهیم می داند و این در او علاقه ایجاد می کند و به تدریج احساس توانایی می کند که این خود موجب به وجود آمدن حس اعتماد به نفس در دانش آموز می شود.
3- این آموزش نیاز به کنجکاوی، پویایی و خلاقیت را برآورده می سازد و موجب رشد شخصیت در دانش آموز می شود.
3-4-3- معایب روش فعال
1- مدتی صرف خواهد شد تا دانش آموز از طریق حل تمرین های کار در کلاس و پاسخ به سئوال های مناسب مفاهیم را یکی کی بفهمد و به قاعده ها پی ببرد.
2- هر مفهومی را نمی توان با روش فعال آموزش داد.
3-5- روش الگوریتمی
منظور از روش الگوریتمی، مجموعه دستورالعمل هایی است که انجام آنها منجر به حصول نتایجی برای دانش آموز گردد.مثلا تعدادی از الگوریتم های حساب و جبر که در دوره های تحصیلی مورد بحث قرار می گیرند عبارتند از: چهار عمل اصلی روی اعداد صحیح و اعشاری، تناسب، جذریابی، یافتن بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک، نوشتن اعداد به پایه های گوناگون، عملیات روی کسرهای متعارفی، حل معادلات جبری و عملیات جبری روی بردارها در صفحه، در زمینه هندسه نیز به الگوریتم های زیر بر می خوریم مانند: ترسیمات با خط کش، پرگار، گونیا و نقاله مثلا در رسم عمود، نضف کردن پاره خط، ساختن مثلث. هر یک از الگوریتم های ذکر شده مبتنی بر یک یا چند مفهوم ریاضی است. از آن جمله اند مفاهیم: نوشتن اعداد در یک پایه، جذر، نسبت، عدد اول، مجموعه. علاوه بر مفاهیم و الگوریتم ها، رکن دیگر کاربرد الگوریتم ها در حل مسایل است.[5]
3-5-1- معایب روش الگوریتمی
1- تاکید بیش از حد بر الگوریتم ها شم عددی دانش آموز را کاهش می دهد. چون که شم عددی ما را از مرتکب شدن اشتباهات فاحش مصون می دارد.
2- دانش آموز تقریباً در هیچ مساله واقعی نیاز به این الگوریتم ها را ندارد. مثلاً الگوریتم جذر بهتر است از روش آزمون و خطا در دوره راهنمایی تحصیلی تدریس گردد.
3- معمولاً دلیل درستی این الگوریتم ها مطرح نمی شود.
4- چون این الگوریتم ها دشوارند و حفظ کردن آنها نیروی فراوانی از دانش آموز می طلبد، محصل به تدریج نسبت به مفهوم اصلی بیگانه می شود.
5- در حال حاضر که ماشین حسابهای دستی ارزان قیمت عملیات ریاضی را حتی از انسان سریع تر و دقیق تر انجام می دهند لذا ضرورتی بر حفظ همه الگوریتم ها نیست.

4- نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر یادگیری دانش آ موزان
فناوری اطلاعات و ارتباطات تاثیرات فراوانی بر یادگیری دانش آ موزان دارد که اهم آنها عبارتند از :
1- فراهم کردن محیطی غنی برای بروز خلاقیت در دانش آ موزان
2- ایجاد محیط های یادگیری نو با عوامل و منبع متفاوت
3- افزایش انگیزه در دانش آ موزان برای خود آ موزی
4- تاکید بیشتر بر آ موزش های بین رشته ای و ترویج آنها در میان دانش آ موزا ن
5- فراهم کردن موقعیت اجتماعی واقعی برای تمرین مسئله یابی ، حل مسئله و پژوهش در باره مسائل گوناگون
6- تشویق بیشتر کار گروهی
7- ایجاد آمادگی لازم برای مواجهه با تغییرات سریع ، پیچیده و نا مشخص در محیط
8-افزایش توانایی لازم برای بدست آ وردن دانش جدید
9- پرورش مهارت ها و توانایی های جدید از طریق توسعه ی سواد فناورانه
10- ارائه ی نگرش های نو برای مواجهه با مسائل اجتماعی و فرهنگی در شرایط پیچیده [4]

به علاوه ، فناوری اطلاعات و ارتباطات آ ثار جانبی چشمگیری نیز به همراه دارد . مجموعه ی نگرش ها یی که از این طریق ترویج می شوند ، مبانی فرهنگی و اجتماعی جامعه را با چشم انداز های نو روبرو می سازند ، پرسش های جدیدی را مطرح و چالش های نوی را تبین می کنند .
بنابرین ، به باور برخی از اندیشمندان ، پیامد های فرهنگی و اجتماعی گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات در آ موزش و پرورش برای کشورهای در حال توسعه اهمیت بیشتری دارد و احتمالا نتایج اجتماعی آن از دستاورد های فردی اش که ا ز طرق متفاوت به دست می آ یند ، بسیار موثر تر و مهم تر است .[7]

5- چگونه می توان از فناوری جدید بهره جست ؟
فرض مهم بر این است که فناوری اطلاعات و ارتباطات عملا می تواند گام های موثری را در جهت یاددهی و یادگیری و آموزش در کشور های در حال توسعه بر دارند و با توجه به قبول این فرض چگونه می توانیم به چنین جایگاهی دست یابیم ؟
بهره گیری ار فناوری اطلاعات و ارتباطات در آ موزش به منظور کاهش شکاف های آ موزشی و خاتمه دادن به نابرابری ها ی کمی و کیفی آ موزش در شهر و روستا ، میان زنان و مردان ثروتمندان و فقر ، بزرگسالان و نوجوانان و ... نبازمند مدل هماهنگ کننده ای است که بتواند همه ی کوشش ها را به نحوی موثر مدیریت کنند ، مدلی که گسترش آموزش های عمومی ، تنوع آموزش عالی ، توسعه آموزش رسمی ،آموزش والدین ، توسعه منابع انسانی آموزش و پرورش ، پرورش حرفه ای معلمان ، بهسازی مدیران آموزشی ، تعهد مقدمات فنی و زیر ساخت های فنی مخابراتی ، تاکید بر آموزش مداوم بهبود خدمات آموزش عمومی را در ارتباط با یکدیگر سازماندهی می کند .[5]

6- نقش معلم و دانش آ موز در آموزش پویا
الف) دانای کل وجود ندارد. نادانی نسبی تمام کنشگران حاضر در کلاس پیش فرض گرفته می شود و عدم تقارن در دانش معلم/شاگرد، به حوزه هایی جز موضوع تدریس تعمیم نمی یابد. به این ترتیب هدف از آموزش، شکوفایی توانمندیهای ذهنی و تخصص یابی همه ی افراد درگیر در آن است. به این ترتیب وظیفه ی پاسخ به پرسشها در میان کل حاضران توزیع می شود و عمل آموزشگری از انحصار معلم خارج می شود.
ب) هریک از اعضای حاضر در کلاس، مستقل از شاگرد یا معلم بودنشان، به عنوان شخصیتی با هویت روانی مستقل و منفرد در نظر گرفته می شوند. به این ترتیب هریک از آنها می توانند به عنوان آموزش دهنده، و داور تمایزات سه گانه ی کانتی (درستی /نادرستی، زیبایی /زشتی، خوبی /بدی) رسمیت بیابند
پ) جریان انتقال منشها بسیار پیچیده است. در بخش مهمی از فرآیند آموزش، معلم عرضه کننده و شاگردان جذب کننده ی منشها هستند. اما در برخی از موارد این جریان معکوس می شود و شاگردان به عنوان نقاد و ارزیاب دانش خود را در مـورد روند آموزش و موضوع تدریس شده به کلاس و معلم منتـقل می کنند. در این الگو، اندرکنش میان شاگردان هم مهم فرض می شود و تعامل میان ایشان هم به عنوان یکی از مجاری مهم انتقال منشها معتبر دانسته می شود. به این ترتیب کلاس به صورت پرسش و پاسخ، و بحث و تبادل نظر اداره می شود و معلم تک گویی نمی کند.[4]
ت) هدف از آموزش طرح پرسش و بازتولید دانایی است. یعنی معلم انتقال بسته های از پیش آماده شده ی دانایی به شاگردان را آماج نمی کند، بلکه می کوشد تا از مجرای طرح پرسش برای ایشان، و آموزش شیوه های طرح و حل مسئله، ایشان را در امر پرسیدن و پاسخ گفتن ورزیده سازد
ث) به دلیل پویایی روند تدریس، تکرار گفتارهای قبلی برای معلم ناممکن می شود. هر کلاس شرایطی ویژه را، و بحثهایی خاص را پدید می آورد که نقشی منحصر به فرد و در لحظه تعریف شونده را برای معلم ایجاد می کند. به این ترتیب معلم در نقش یک مربی تای چی چوان ظاهر می شود، که باید بتواند هر حمله ای (پرسشی) را جذب و درونی کند و از همان برای پیروز شدن (پاسخگویی) استفاده کند.
ج) تلاش برآن است که از کلاس تمرکززدایی شود. شاگردان هرچه بیشتر در امر تصمیم گیری و تنظیم کارکردهای کلاس مشارکت می کنند و بخش عمده ی کارکردهای انضباطی را خود بر عهده می گیرند.
چ) آموزش روندی شادمانه و لذت بخش دانسته می شود، بنابراین نیازی به انضباط بدنی شدید وجود ندارد و کنشهای بازیگوشانه می توانند به عنوان بخشی از روند آموزش در پیکره ی آن جذب شوند.[6]
ح) نیازی بر پافشاری بر نمادهای تعیین نقش وجود ندارد و معلم به جای فاصله گذاری، می کوشد تا روابطی شخصی و صمیمانه با شاگردان برقرار کند

7- نتیجه گیری
امروزه افزایش حجم دانش و اطلاعات ، کهنه شدن سریع مطالب درسی ، تغییرات سریع جوامع و غیر قابل پیش بینی بودن آ ینده ، لزوم آ موزش و یادگیری مداوم را به جای آ موزش مقطعی ایجاب می کند . از سوی دیگر آ موزش مداوم شیوه یادگیری جدیدی را می طلبد . از این رو اهمیت و ضرورت کنار گذاشتن شیوه های سنتی در آ موزش و پرورش و تدریس و توجه به شیوه های جدید آ موزشی آ شکار می گردد . یکی از رویکرد های جدید در آ موزش و تعلیم و تربیت که امروزه در بسیاری از کشور های توسعه یافته جهان به همین منظور مورد استفاده قرار می گیرد ، به خدمت گرفتن فناوری اطلاعات و ارتباطات (IT-ICT)است .بنابرین بی جهت نیست که در عصر حاضر استفاده از فناوری اطلاعات را کلید دستیابی به رشد و توسعه پایدار می دانند .

باتوجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در جهان وآگاه شدن دانش آموزان وافزایش سطح سواد آنان اگر معلمین ما نتوانند خود را با علم روز هماهنگ سازند نمی توانند برای تدریس تاثیر زیادی بر روی دانش آموزان داشته باشندو دانش آمموزان او را فردی بی سواد می دانند .

البته تنها علم وتکنولوژی نمی تواند به معلمین کمک کند. بلکه آشنایی با روشهای تدریس ووجود مدرسه ای با امکانات مناسب وهمکاری محیط های آموزشی واداری با معلمین عواملی هستند که می توانند دست به دست یکدیگر بدهندو باعث شوند محیط یادگیری برای دآنش آموز ومعلم دلپذیر تر باشد.

پس معلم به عنوان رکن اصلی آموزش پرورش در کلاس باید از نظر علمی ورفاهی درسطح بالایی قرار گیرد وفرصت این را داشته باشد که بتواند با مطالعه وبررسی وتحقیق بردانش خود جهت بهبود شیوه های یاد گیری تلاش کند

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمدمهدی شورستانی 94/11/17:: 11:32 صبح     |     () نظر