هیچ کس چیزى را در دل نهان نکرد ، جز که در سخنان بى اندیشه‏اش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار . [نهج البلاغه]
آموزش فیزیک

 

یارب ز کمال لطف خاصم گردان

واقف به حقایق خواصم گردان

از عقل جفا کار دل افکار شدم

دیوانه خوکن و خلاصم گردان

***

جز تو کسی نیست به بالا و پست

ما همه هیچیم و تویی هر چه هست

در دل هر ذره بود سیر تو

نیست درین پرده کسی غیر تو

***

تا جرعه ای از جام الستت ندهند

آگاهی از این پست و بلندت ندهند

تا کشته وادی محبت نشوی

سر رشته عاشقی به دستت ندهند

***

تا نیست نگردی ره هستت ندهند

وین مرتبه با همت پستت ندهند

چون شمع قرار سوختن تا ندهی

سر رشته عشق را به دستت ندهند

***

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز

جز محنت و درد تو نجوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد

تا مهر کسی در آن نروید هرگز

***

یا رب نظری بر من سرگردان کن

لطفی به من دلشده ی حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم

آنچه از کرم و لطف تو زیبد ، آن کن

نویسنده : میدا بارش


کلمات کلیدی: شعر


نوشته شده توسط محمدمهدی شورستانی 90/8/25:: 3:30 عصر     |     () نظر