•دکتر محمدرضا لشکری(متخصص گوش وحلق وبینی)
ایشان در روستای شورستان شهرستان سربیشه در سال 1334متولد شده است .دوره ابتدایی را در شورستان و دبیرستان را در زاهدان و تحصیلات دانشگاهی را در تهران گذراند.
سوابق تحصیلی |
1354 تا 1362 دوران پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران |
1362تا1364 خدمت مقدس سربازی در مناطق عملیاتی جنوب کشور |
1367تا1371 دوران تخصصی گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی مشهد |
سوابق آموزشی |
تدریس رشته گوش و حلق و بینی از سال 71 تا 76 دانشگاه علوم پزشکی زاهدان |
تدریس رشته گوش و حلق و بینی از سال 68 تا 69 دانشکده پرستاری جرجانی مشهد |
تدریس رشته گوش و حلق و بینی از سال 70تا71 دانشکده دندانپزشکی مشهد |
سوابق شغلی |
1364 تا 1366 رئیس بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان |
1364 تا 1365 مسئول پزشکی قانونی زاهدان |
1366 تا 1367 معاونت درمان و دارو دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و مسئول تیم اضطراری اعزام پزشکان به مناطق جنگی |
1372 تا 1376 نماینده هیئت پزشکی حج جمهوری اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان |
1374 تا 1376 معاون پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان |
1375 عضو هیئت مدیره نظام پزشکی زاهدان |
1376تا کنون پزشک درمانی (متخصص گوش و حلق و بینی) بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد |
1377 تا کنون عضو هیئت تجدید نظر تخلفات اداری کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استانهای شمالشرق کشور |
1385 تا کنون عضو هیئت امنای بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد |
کلمات کلیدی:
دعا کنید خداوند شهادت را نصیب شما کند در غیر این صورت زمانی فرا میرسید که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته میشوند:
دستهای به مخالفت با گذشته خود بر میخیزند واز گذشته خود پشیمان میشوند، دستهای راه بیتفاوتی را برمیگزینند و در زندگی مادی غرق میشوند و همه چیز را فراموش میکنند.
دستهی سوم به گذشتهی خود وفادار میمانند و احساس مسئولیت میکنند که از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد. پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دستهی اول ختم بهخیر نخواهد شد و جزء دستهی سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
کلمات کلیدی: شهدا
شورستان : شورستان . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند است و 398 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلمات کلیدی: روستای شورستان
یارب ز کمال لطف خاصم گردان
واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفا کار دل افکار شدم
دیوانه خوکن و خلاصم گردان
***
جز تو کسی نیست به بالا و پست
ما همه هیچیم و تویی هر چه هست
در دل هر ذره بود سیر تو
نیست درین پرده کسی غیر تو
***
تا جرعه ای از جام الستت ندهند
آگاهی از این پست و بلندت ندهند
تا کشته وادی محبت نشوی
سر رشته عاشقی به دستت ندهند
***
تا نیست نگردی ره هستت ندهند
وین مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن تا ندهی
سر رشته عشق را به دستت ندهند
***
دل جز ره عشق تو نپوید هرگز
جز محنت و درد تو نجوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی در آن نروید هرگز
***
یا رب نظری بر من سرگردان کن
لطفی به من دلشده ی حیران کن
با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچه از کرم و لطف تو زیبد ، آن کن
نویسنده : میدا بارش
کلمات کلیدی: شعر